بِاسمِ اللهِ ، یُحِبُ المُقسِطین
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
اگه گذاشتن ما در مورد مدرسه بنویسیم!!! بعد از چند پست متفرقه ، تصمیم داشتم امشب (منظور دیشب)، در مورد یکی از موضوعات مدرسه بنویسم که به طور اتفاقی چشمم خورد به وبلاگ منتخب و بله..... دعوتی که کرده بودن برای نوشتن در مورد سوم تیر . خوب بین خودمون بمونه ، با خودم گفتم کی به کیه؟؟ نمینویسم و کسی هم متوجه نمیشه ، ولی دیدم که نع ( از نوع غلیظش) از این خبرا هم نیست و چند وبلاگ دیگه هم بعله!!! (بازم از نوعه غلیظش)......قرعه فال به نام.....خوب دیگه نمیشد ننویسم و باید مینوشتم .و خوب نوشتم دیگه .... بخونین.
اینو بگم که به هیچ عنوان ، طرفدار گروه خاصی نیستم و اونچه برام مهمه، پیروی از رهبری و ولایته فقیه میباشه ولی همیشه سعی کردم که به نظرات همه حتی مخالفینم احترام بگذارم . الانم اینجا دارم چیزایی رو مینویسم که شاید حتی به دوستان نزدیکم هم عنوان نکرده بودم. شما هم اگه دوست داشتین ، بخونین ، خوب اگه دوستم نداشتین ، بازم بخونین، حیفه آخه....
در ایام انتخابات، دقیقا پیگیر سیر تبلیغاتی کاندیداها بودم و در مورد اونا تحقیقات میکردم. برنامه های معرفی اونا رو ، از تلویزیون میدیدم و در خیابونا دوتا چشمه دیگه هم قرض کرده و چهار چشمی ، همه جا رو میدیدم .( روزای آفتابی هم شش چشمی)بعضی بندگان خدا رو با اینکه قبولشون نداشتم، اما بازم پیگیر برنامه هاشون بودم. یه بنده خدایی رو (معین)که خوُب خطش رو قبول نداشتم و بعد از سخنرانیش و موضعگیریش در مورد تعلیق غنی سازی و دیگر مواضع و ......، یه نفسه راحت کشیدم و یه خط افقی ، رو اسمش و..... نفر بعدی.
یه بنده خدایی رو هم که( البته دنباله اسمش نگردین ، به حرمت لباسش از بردن نامش معذورم) از اصل در اندازه های ریاست جمهوری نمیدونستم و بعد از ، وعده و وعیداش ، احساس کردم به شعور ملت توهین شده و خوب اونم یه خط افقی و نفر بعدی...
آقای هاشمی رو در ابتدا به خاطر سنشون، برا اینکار مناسب نمیدونستم و احترامشون، پیش من محفوظ بود ولی بعد از فیلم تبلیغاتیشون ، و یه شبم که از تجریش می آمدم خونه ، کارناواله طرفدارانشون رو دیدم!!!! با افسوس و آه فراوون، خوب یه خط افقی دیگه.....
البته باز هم احترامشون پیشم محفوظه .....
آقای قالیباف رو هم که از بریز و بپاشاشون ناراحت بودم و مخصوصا وقتی یکی از آشنایان صدا و سیمایی گفت که، چه بلایی سرشون اومده در هنگامه ضبط فیلم ایشون و فقط هر دو سه دقیقه یک بار، یکی از چند مشاورینشون، ضبط فیلم رو قطع کرده و تذکراتی میدادن که مثلا دستت رو اینطور یا اونطور کن و غیره و بحث های مفصله دیگه ...خوب ، الحمدلله ، از یه اسم دیگه هم خلاص شدم.
خلاصه سرتون رو درد نیارم ، همینجور رفتم جلو تا ، موند دو تا اسم : آقای لاریجانی و آقای احمدی نژاد و خدا خدا میکردم که یکی به نفع دیگری بره کنار که ما راحت تر بتونیم انتخاب کنیم.....
تا ناگهان ، سفری پیش آمد .... و بله رفتیم .....کجا؟؟؟؟ بله (این یکی بله معمولی)عرضم به حضورتون که بعله(این دوباره از نوع غلیظشه)........عربستان
در هر دو مرحله انتخابات اونجا بودم. مرحله اول مدینه ، و مرحله دوم مکه. در مدینه یک هتل محل رای گیری بود و همه رفتن و رای دادن ولی ساعت اضافه رو اجازه ندادن و صندوقها رو جمع کردن وشرطه هاشون ، اومدن و میخواستن صندوق رو ببرن که خوب نذاشتن.
در مکه اجازه انتخابات ندادن و مجبور شدن که صندوق رو ، هتل به هتل میبردن و رای گیری تقریبا مخفیانه انجام میشد. در هر دو مرحله، بعد از رای دادن ، با خواهرم رفتیم ،در مدینه مسجد النبی و ، در مکه مسجد الحرام و نماز جعفر طیار ( اینم گفتم محض ریا ، شاید آقای احمدی نژاد خوندو.....) خوندیم و از خدا خواستیم که هر کدوم که واقعا لیاقت و توان این جایگاه رو دارن (( چه از لحاظ انجام کار و چه از لحاظ رعایت حدود مقدسات این جامعه رو دارن )) و به داد انقلاب و ملت و فرهنگ از دست رفته مردم میرسن ، و خون شهدا رو پاس نمیکنن و دو چهار سالهء پس رفته رو جبران میکنن ( ضربتون که انشاءالله خوبه)، همون رای بیاره.....
و بعد از رای گیری چه ساعاتی رو گذروندیم تا نتیجه اعلام شد .......الله اعلم !!!
در یک ، دست به یکی هماهنگ ، تموم خبرگزاریهای اونطرفی ، تا اون مرحله رفتن که آقای هاشمی جلو بود و بعد، سکوت کردن .فقط شبکه العربیه اخبار درست رو ارائه میداد .
و بالاخره در ساعت 3 بامداد به وقت اونجا و 5/3 ( بخوانید سه و نیم) ، به وقت ایران ، تلویزیون العربیه در یک خبره عاجل ( دور از چشم آقای نافذ) اعلام کرد که :
شهردار تهران........پرزیدنته ایران
و مای ندید بدید هم ، اونموقع زنگ زدیم ایران و فکر کردیم که خیلی هنر کردیم و دیدیم که بله اینجا هم ، چندان بی خبر نیستند.و یکی از روزنامه های معروف و مورد غضب دو بینی نگرشان ،( بینی نه ، بل... بی نی) در روی سایت خبری خود در یک ،کار خارق العاده ، ( اونم فکر کنم دور از چشم آقای نافذ) قبل از اعلام نتایج شمارش آراء ، همون نیمه شب ، اعلام نموده:
خبرها از پیروزی چشمگیر احمدینژاد حکایت میکند
ملت کار را تمام کرد
اینم بگم که روزی حدود، ده الی بیست تا ، ((اس ام اس)) برا تخریب دکتر برامون ارسال میشد، از جوک و نصیحت و توهین و غیره ، بی انصافها نمیگفتن که پول رومینگشو قرار کی بده؟؟(اینم باز محضه ریا عنوان شد).
پی نوشت کوچولو........................................................................................
**قالب نو مبارک.....خیلی دوستش دارم و هی دارم ذوق میکنم ..ممنونم از (( ایشون )) نه بابا دنبال اسمشون نگردین ، گفتن نگین ، ما هم نمیگیم ، فقط:
(((ممنون بزرگوار)))
*بد نیست اینم داشته باشین که : با دعای بالای صفحه ، از همون اول لو رفت که به کی رای دادم.
*(((در این پست ، میان پرده و پیام بازرگانی هم .......؟؟؟؟ بله آزاد...!!!! اینم یه کاره خرق عادت فقط به مناسبت سوم تیر))).
*تازشم ، مثله اینکه قرار بر این بوده که ، در آخر این مطلب ، چند نفر رو برا نوشتن خاطره از سوم تیر دعوت کنیم . برا خیر دنیا و آخرت و برا اینکه دعای نویسندگان و خوانندگان ، پشت سرم باشه ، هیچکس رو دعوت نمیکنم (( اینم یه خرق عادت دیگه )). (البته از خدا که پنهان نیست ، از شما هم چه پنهان که میخواستم ، یه بنده خدایی رو دعوت کنم ، گفتم یحتمل فکر کنه غرضی در کاره ، پس از خیرش گذشتم).
*این یکی رو هم داشته باشین ، این متن احتمالا ، یکی دو روز بیشتر نمیمونه ، و اگه زنده باشم ، به شرط حیاط.... ( نع بابا، به شرط حیات) زود مینویسم.پس میتونین برا خالی نبودن عریضه ، ( منظور خالی نبودن کامنتینگ) نفری دو نظر بدین.( چقدر پر حرفی شد ).
انشاءالله (؟؟)
و باز هم یا رب نظر تو بر نگردد